مقاله ای مختصر در بارۀ ولایت فقیه

 

    معنای فقیه : فقیه یعنی کسی که در احکام فرعی و برنامه های عملی دین اسلام از تجربه و تخصّص کافی برخوردار است .و قدرت استخراج احکام شرعی و قوانین اسلامی را از منابع آن دارد .

 معنای ولایت : ولایت به معنای سرپرستی و تصدّی امر است که در مورد شیء یا اشیاء ، شخص یا اشخاص تحقّق می یابد ، و معنای دیگری مثل دوستی و نصرت دارد که آنها نیز بی مناسبت با معنای تصدّی نیستند . سرپرستی فرزند برای پدر نوعی ولایت است ، امّا مفهوم  ولایت در رابطه با جامعه همان حکومت است و شخص حاکم را ولی مسلمین یا ولی امر می نامند .

ادامه مطلب......

   اهمیّت ولایت : واژه ولی ، ولایت و دیگر مشتقات آن 233 بار در قرآن به کار رفته ، مانند آیۀ زیر :

« ای کسانی که ایمان آورده اید ، خدا را اطاعت کنید و از فرستادۀ او و اولی الامر ( صاحبان امرتان ) اطاعت نمایید » ( نساء – آیۀ 59 )

روایت :  امام باقر علیه السّلام فرمود اسلام بر پنج چیز بناء شده است : بر نماز و زکات و حج و روزه و ولایت صحابۀ حضرت پرسید کدام یک از این پنج چیز برتر است ؟ فرمود ولایت برتر است . زیرا کلید چهار چیز دیگر می باشد ، و ولی بر آنها راهنمایی می کند . ( ولایت فقیه جلد 1 صفحه 13 )

   خصوصیّات ولی فقیه : 1- فقیه بودن   2- عدالت و تقوا   3- تدبیر   4- شجاعت

   مفهوم ولایت مطلقه : فقها ، اقسام ولایت را که نام می برند ، محدودۀ هر یک را مشخص میسازند ، مثلاً ولایت پدر بر دختر در امر ازدواج ، ولایت وصی یا قیّم شرعی بر صغار و ... ولی هنگامی که ولایت فقیه را مطرح می کنند ، دامنۀ آن را گسترده تر دانسته و در تمامی ابعاد سیاست مداری و مصالح عمومی مسلمانان و ملّت که بسیار پر دامنه است میدانند . بنا براین ولایت فقیه مانند دیگر ولایت ها محدود و یک بعدی نیست بلکه در رابطه با تمامی احکام اسلام و تمامی مصالح امّت می باشد .

  حکم ولی فقیه : بازگشت ولایت فقیه به ولایت فقه و عدل و تدبیر است ، یعنی شخصیّت حقوقی فقیه است که بر مردم حکومت می کند نه شخصیّت حقیقی او .   و به تعبیر دیگر حکم خداست که بر مردم حکومت می کند نه شخص فقیه . لذا در روایات اهل بیت علیهم السّلام ردّ حکم فقیه ردّ حکم خدا و موجب شرک به خدا دانسته شده . ( وسائل الشیعه جلد 18 صفحه 99 )

  انواع حکومت : 1- حکومت فرد بر مردم ( استبدادی ، سلطنتی )

  2- اقلیّت ناچیز بر اکثریّت ( سوسیالیستی ، کمونیستی ، حزب بر مردم )                       

3- اکثریّت بر اقلیّت ، دموکراسی ، انتخابات     

 4- حکومت انبیاء : حکومت خدا بر مردم ، ولایت انبیاء با اجازۀ خداست .

در حکومت دموکراتیک وضع قوانین بر اساس خواست مردم است ( شراب مجاز می شود ، گاو پرستی محترم می شود و ...)

ولی در حکومت انبیاء  قوانین بر اساس خواست خداوند متعال و نیازهای حقیقی و فطری مردم است اگر چه بر خلاف هوس آنها باشد .

« و چه بسا چیز ها که شما از آن کراهت دارید در حالی که خیرتان در آن است و چه بسا چیزها که شما دوست میدارید در حالی که شرّ شما در آن است و خدا خیر و شرّ شما را میداند و شما نمی دانید » ( بقره – آیۀ 216 )

پیامبر اکرم صلّ الله علیه و آله فرمودند :ای بندگان خدا ، شما همانند بیمارانید و خداوند مانند طبیب ، مصلحت بیماران به دست طبیب است نه چیزی که مریض می خواهد و نسبت به آن اظهار  تمایل می کند ، تسلیم امر الهی شوید تا به گروه نجات یافتگان بپیوندید . ( مجموعه ورام جلد 2 ) .   ولایت و حکومت فقیه از نوع چهارم یعنی حکومت انبیاء است .

 

    دلایل عقلی ولایت فقیه :

1-تمام احکام الهی و دستورات اسلامی اعم از سیاسی ، عبادی ، قضایی ، اجرایی ، اجتماعی و اقتصادی و ...که در زمان حضور ائمه اطهار علیهم السّلام باقی بوده ، در زمان غیبت بلکه تا قیام قیامت باقی است ، زیرا که شریعت پیامبر آخرین دین و کاملترین دین است ، و بقاء و حفظ و اجرای این دستورات همان گونه که برای بعد از وفات پیامبر (ص) مستلزم وجود امام و مقام امامت بوده ، در زمان غیبت نیز مستلزم حکومت و ولایتی است که آن دستورات را از دستبرد اجانب و تغییر ، حفظ و در جامعه اجرا نماید .

امام صادق علیه السلام : حلالُ مُحَمَّدٍ (ص) حلالٌ ابداً الی یَومِ القیامت ، و حَرامُهُ حَرامٌ اَبَداً اِلی یَومِ القیامَت ( کافی باب بدعت )

2-در آیات قرآنی و روایات اهل بیت علیهم السّلام و فتاوای فقها ، مراجعه به حاکمان طاغوت برای احقاق حق ، و رفع مخاصمه ممنوع و حرام دانسته شده و این مساله تا آن حد اهمیّت دارد که اگر شخصی مدّعی ، مالش را به واسطۀ حکم حاکم طاغوت از خصمش بگیرد تصرّف در آن مال حرام خواهد بود . ( وسائل جلد 8 صفحه 99 )

3- برای حاکم در حکومت اسلامی دو شرط مهمّ فقاهت و عدالت مقرّر شده که اگر شخصی واجد آن شرایط نباشد حقّ رهبری امّت اسلامی را نخواهد داشت ، و اگر بدون این شرایط زمام امور مسلمین را در دست بگیرد به عنوان حاکم طاغوت شناخته میشود .

4- خداوند برای هدایت انسانها و جلوگیری از هرج و مرج و حفظ حقوق مستضعفین و ردّ ظلم ظالمین و تبیین احکام الهی و اجرای آن در جوامع بشری ، انبیاء و سپس اولیاء را فرستاده و رهبری آنان و وجوب اطاعت از آنها را به مردم خبر داده است . عیناً همان مساله در زمان غیبت متصوّر است ، چرا که خداوند امّت اسلامی را در زمان غیبت به حال خود وانگذاشته و آنان را به صورت هرج و مرج به جان هم نینداخته و همچون طعمه ای به دست گرگان اجانب نسپرده است ، بلکه قطعاً برای رهبری آنان فکری شده ، وگرنه در نتیجۀ آن هرج و مرج و مهمل گذاشتن نابودی امّت اسلامی قطعی خواهد بود و این موضوع نه با بقای تکلیف سازگار است و نه با حکمت خدای حکیم مطابقت دارد .

5-حفظ سرزمین های اسلامی از تجاوز متجاوزین و تهاجم بیگانگان از مهمترین واجبات شمرده شده (جهاد) و حفظ آنها نیز بدون حکومت و نظم و انسجام میسّر نخواهد بود .

6- لزوم همراهی قضاوت با حکومت :

الف) در ثبوت منصب فتوا و قضاوت برای فقهاء در زمان غیبت ( بر اساس دستورات اسلامی ) کسی تردید نکرده و همگان بر این امر متّفقند

ب) قضاوت هم در مسائل خُرد (مثل مسائل خانوادگی) است هم در مسائل کلان کشور که نیاز به حکومت و تشکیلات دارد

ج) حکم قاضی باید پشتوانۀ اجرایی داشته باشد تا ارزشمند شود .

 منبع:  shenakhte-rahbar.blogfa.com