در یکی از روزها، صبحگاهان امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمودند: فاطمه جان! آیا غذایی داری تا از گرسنگی بیرون آیم؟
پاسخ داد: نه به خدایی که پدرم را به نبوت و شما را به امامت برگزید سوگند، دو روز است که در منزل غذایی کافی نداریم، آنچه بود به شما و فرزندانم حسن و حسین دادم، و خود از غذای اندک موجود استفاده کردم.
امیرمؤمنان علی (علیه السلام) با تأسف فرمودند: فاطمه جان! چرا به من اطلاع ندادی تا به دنبال تهیه غذا بروم؟
فاطمه (علیهاالسلام) فرمود:
یا اباالحسن انی لأستحیی من الهی أن أکلف نفسک ما لا تقدر علیه؛
ای اباالحسن! من از پروردگار خویش حیا می کنم که چیزی را که تو بر آن توان و قدرت نداری از تو درخواست نمایم.
نهج الحیاه، ص 19 به نقل از کشف الغمه، ج 2، ص 26.